آیه 81 سوره نساء
<<80 | آیه 81 سوره نساء | 82>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و (منافقان، روز) نزد تو به زبان اظهار فرمانبرداری کنند و چون از حضور تو دور شوند شبانه گروهی خلاف گفته تو را در دل گیرند، و خدا اندیشه شبانه آنها را خواهد نوشت. پس (ای پیغمبر) از آنها روی بگردان و به خدا اعتماد کن، که تنها خدا تو را نگهبان کافی است.
و [آنان در محضر تو] می گویند: ما مطیع و فرمانبرداریم، ولی هنگامی که از نزد تو بیرون می روند، گروهی از آنان در شب نشینی های مخفیانه خود بر خلاف آنچه تو می گویی، [و غیر آنچه در حضورت می گفتند] تدبیر می کنند. خدا آنچه را که در شب نشینی های مخفیانه تدبیر می کنند [در پرونده اعمالشان] می نویسد. بنابراین از آنان روی برتاب، و بر خدا توکل کن؛ و کارساز بودنِ خدا [نسبت به امور بندگان] کافی است.
و مىگويند: فرمانبرداريم، ولى چون از نزد تو بيرون مىروند، جمعى از آنان شبانه، جز آنچه تو مىگويى تدبير مىكنند. و خدا آنچه را كه شبانه در سر مىپرورند، مىنگارد. پس، از ايشان روى برتاب و بر خدا توكل كن، و خدا بس كارساز است.
مىگويند: فرمانبرداريم. و چون از نزد تو بيرون شوند گروهى از ايشان به شب خلاف آنچه تو مىگويى انديشهاى در دل مىپرورند. و خدا آنچه را شب در خاطر گرفتهاند مىنويسد. پس، از ايشان اعراض كن و بر خداى توكل كن كه او كارسازى را كافى است.
آنها در حضور تو میگویند: «فرمانبرداریم»؛ امّا هنگامی که از نزد تو بیرون میروند، جمعی از آنان بر خلاف گفتههای تو، جلسات سرّی شبانه تشکیل میدهند؛ آنچه را در این جلسات میگویند، خداوند مینویسد. اعتنایی به آنها نکن! (و از نقشههای آنان وحشت نداشته باش!) و بر خدا توکّل کن! کافی است که او یار و مدافع تو باشد.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
برزوا: بروز به معنى آشكار شدن است. چون با «من- الى» همراه باشد به معنى خروج آيد. در آيه به معنى خروج مى باشد.
بيت: تبييت: انجام دادن كارى است در شب. «بيت الامر: عمله او دبره ليلا» يعنى: كار را در شب انجام داد. موقعى كه مردم در بيوت خود هستند.
وكيل: كار ساز.
نزول
محل نزول:
این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است.
شأن نزول:
اين آيه درباره عده اى از منافقين مانند خلاس بن سويد نازل گرديده كه وقتى كه نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله مى آمد اظهار اخلاص و فرمانبردارى مينمود و هنگامى كه از نزد پيامبر بيرون ميرفت به نفاق و دوروئى مى پرداخت.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يَقُولُونَ طاعَةٌ فَإِذا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَ اللَّهُ يَكْتُبُ ما يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ كَفى بِاللَّهِ وَكِيلًا «81»
(منافقان، به هنگام روز و در حضور تو) مىگويند: اطاعت! پس چون از نزد تو بيرون مىروند، گروهى از آنان در جلسات شبانه و بيتوتهها برخلاف گفتهى تو كار مىكنند، ولى خداوند، آنچه را در اين جلسات مىگذرد، مىنويسد. پس از آنان اعراض و بر خداوند توكّل كن، وكافى است كه خداوند، پشتيبان باشد.
پیام ها
1- به هر اظهار وفادارى و ايمانى دلگرم نباشيد، چرا كه منافقان با چرب زبانى خود را مطيع جلوه مىدهند. «يَقُولُونَ طاعَةٌ»
2- منافقان، جلسات سرّى شبانه و تشكيلات گروهى دارند. «بَيَّتَ طائِفَةٌ»
3- دشمنان از نقاط كور وتاريك استفاده مىكنند، از توطئههاى آنان غافل نباشيد. «بَيَّتَ»
4- قرآن، در انتقاد، همه را يكسان نمىداند. «طائِفَةٌ مِنْهُمْ»
5- خداوند، به حساب توطئهها وشيطنتهاى منافقان خواهد رسيد. «يَكْتُبُ ما يُبَيِّتُونَ»
6- در برابر توطئههاى سرى منافقان تنها بر خدا بايد توكّل كرد، توكّل عامل موفقيّت است. «فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ»
7- خداوند، حامى مسلمانان و رسول اكرم صلى الله عليه و آله است و پرده از توطئههاى منافقان برداشته و با امدادهاى غيبى آنان را يارى مىكند. «وَ كَفى بِاللَّهِ وَكِيلًا»
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 116
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ يَقُولُونَ طاعَةٌ فَإِذا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَ اللَّهُ يَكْتُبُ ما يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ كَفى بِاللَّهِ وَكِيلاً (81)
بعد از آن احوال منافقان را كه اظهار اطاعت و اضمار خلاف آن مىنمودند، مىفرمايد:
وَ يَقُولُونَ طاعَةٌ: و مىگويند منافقان در حضور تو كه امر ما فرمانبردارى است يا از ما فرمان بردن است. فَإِذا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ: پس چون بيرون روند از نزديك تو؛ بَيَّتَ طائِفَةٌ مِنْهُمْ: مىنشينند شب در محل خلوتى براى تدبير و تمشيت امور طايفه از ايشان و با يكديگر در آن مجلس شب گويند، غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ: غير از آنچه در حضور تو مىگويند، و يا غير آنچه تو با ايشان مىگوئى.
وَ اللَّهُ يَكْتُبُ ما يُبَيِّتُونَ: و خداوند امر فرمايد ملائكه كرام الكاتبين را تا مينويسند آنچه در شب تدبير مىكنند و مىگويند از مخالفت قول تو تا ايشان را به آن مجازات نمايند در روز قيامت، و يا آنكه انزال فرمايد در كتاب كه قرآن است و تو را اخبار نمايد. چون چنين است، فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ: پس اعراض
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 517
كن و رو بگردان از عتاب ايشان كه به واسطه اظهار اسلام، حكم قتل بر ايشان جايز نيست. و يا آنكه ايشان را به عنوان نفاق نام مبر، بلكه ستر آنها نما تا آنكه امر اسلام استقرارى پيدا كند. وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ: و توكل كن بر خدا در همه امور، خصوصا در كار ايشان. حاصل آنكه همه امور خود را به او واگذار. وَ كَفى بِاللَّهِ وَكِيلًا: و كافى است خداى قائم به امور بندگان، و متصرف در احوال ايشان، و كفايت كننده مهمات متوكلان، پس كفايت معره اذيت ايشان كند از تو، و به جهت تو از ايشان انتقام كشد، يا در دنيا يا در آخرت يا در هر دو.
تنبيه: يكى از صراط وصول به مقاصد و سعادات و نجات از مهالك و آفات، مقام توكل بر خداست، يعنى اعتماد كردن و مطمئن بودن قلب بنده در جميع امور خود به خدا، و تفويض همه كارها بپروردگار و اعتقاد جازم به اينكه بالاتر از قدرت او قدرتى نيست و فوق علم او علمى نه، و عنايت و مهربانى از عنايت و مهربانى او افزونتر نيست، و غايت رحمت و عطوفت را به هر فردى از بندگان خود دارد. پس كسى كه اين اعتقاد را داشته باشد، البته اعتماد به خدا و به غيرى التفات نمىكند. چون به اين مقام، بنده رسد، خداى تعالى كفايت كل مهمات او نمايد.
«در جامع الاخبار»:
1- قال النّبىّ صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: من احبّ ان يكون اتقى النّاس فليتوكّل على اللّه. «1» 2- قال امير المؤمنين عليه السّلام: من وثق باللّه اراه السّرور و من توكّل عليه كفاه الامور. «2» 3- قال الباقر عليه السّلام: من توكّل على اللّه لا يغلب و من اعتصم باللّه
«1» بحار الانوار، جلد 71، صفحه 151، نسخه بحار: «اقوى الناس».
«2» مدرك ياد شده.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 518
لا يهزم. «1» درجات توكل- بدان كه براى اين صفت در ضعف و قوت، سه درجه است:
اول- آن كه وثوق و اعتماد و اطمينان او به كفايت خدا، مثل حال او باشد نسبت به كسى كه و كيل او گرديده؛ و اين ضعيفترين درجات توكل است و منافاتى با سعى و تدبير خود ندارد. چنانكه كسى ديگرى را در امرى و كيل مىكند. هر سعى و تدبيرى كه و كيل نمايد از ارتكاب او، منافاتى با توكيل ندارد.
دوم- آن كه وثوق او به خدا، مثل حال طفل باشد با مادر خود. چه او جز مادرى نمىشناسد و به سوى غير او اعتماد ندارد. و چون او را ببيند، در هر حال به دامن او مىآويزد و در غياب او چون امرى به او رو دهد، اول چيزى كه به زبان آرد مادر است. و صاحب اين مرتبه، چنان غرق توكل است كه از توكل خود نيز غافل است و همه تدبيرات و سعيها، منافى اين مرتبه است، مگر تدبير گريختن به خدا و پناه جستن به او به واسطه دعا و تضرع.
سيّم- آن كه آدمى در نزد امر الهى مانند ميت بين دست غسال باشد، يعنى خود را در پيش قدرت حق، ميت ببيند و جميع حركات و سكنات خود را از قدرت ازليه داند. و اين بالاترين درجات است. صاحب اين مرتبه بسا باشد ترك دعا و سؤال را كند از راه وثوق به كرم و عنايت حق تعالى. و از اين قسم است توكل حضرت ابراهيم خليل الرحمن در هنگامى كه او را در منجنيق نهادند كه به آتش افكنند. جبرئيل به او گفت: آيا حاجت دارى؟ فرمود: با تو نه. جبرئيل گفت: با آنكه دارى، بخواه و حاجت خود را بطلب. فرمود: حسبى من سؤالى علمه بحالى. يعنى: علم خدا به حال من، كفايت سؤال مرا مىكند.
فورا خطاب رسيد: يا نارُ كُونِي بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهِيمَ. «2» و اين مرتبه بسيار نادر و
«1» مدرك ياد شده.
«2» سوره انبياء، آيه 69.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 519
عزيز الوجود است، و مرتبه يقين است و خاصيه ذوات مقدسه اولياء اللّه مىباشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ يَقُولُونَ طاعَةٌ فَإِذا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَ اللَّهُ يَكْتُبُ ما يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ كَفى بِاللَّهِ وَكِيلاً (81)
ترجمه
و مىگويند اطاعت پس چون بيرون روند از نزد تو تدبير مىكنند در شب طائفه از آنها غير از آنچه تو مىگوئى و خدا مىنويسد آنچه را تدبير مىكنند در شب پس اعراض كن از آنها و توكل كن بر خدا و بس است خداوند كه باشد قائم بامر..
تفسير
منافقين چون فرمان پيغمبر (ص) را مىشنيدند عرض مىكردند اطاعت يعنى شأن ما طاعت و فرمانبردارى است ولى شبانه دور يكديگر جمع ميشدند و تدبير مىنمودند قيام بر مخالفت با اوامر آنحضرت را اين بود كه خداوند آنها را رسوا فرمود و پيغمبر (ص) را بوحى از حال آنها با خبر ساخت و آنحضرت را دلدارى داد كه از مخالفت آنها انديشه بخاطر مبارك راه ندهد و بداند كه تمام تدابير شبانه آنها در نامه اعمالشان براى مجازات ثبت و ضبط خواهد شد و بدون مشيت الهى آنها قادر بر مخالفت نمىشوند و وظيفه پيغمبر (ص) آنستكه بكلى از آنها اعراض نمايد و مستظهر بآنها نباشد و از خلاف آنها باك نداشته باشد و توكل بخدا نمايد و از خدا نصرت اسلام را بخواهد خداوند كافى است كه كفايت شرّ آنها را نموده قيام بامر تاييد دين فرمايد
جلد 2 صفحه 90
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ يَقُولُونَ طاعَةٌ فَإِذا بَرَزُوا مِن عِندِكَ بَيَّتَ طائِفَةٌ مِنهُم غَيرَ الَّذِي تَقُولُ وَ اللّهُ يَكتُبُ ما يُبَيِّتُونَ فَأَعرِض عَنهُم وَ تَوَكَّل عَلَي اللّهِ وَ كَفي بِاللّهِ وَكِيلاً (81)
و ميگويند که طاعة است يعني اطاعت ميكنيم پس زماني که از نزد تو بروند شبانه اجتماع ميكنند جماعتي از آنها بر غير آنچه که تو فرمودهاي و خداوند مينويسد آنچه را که شبانه اجتماع كردهاند پس از آنها اعراض و صرف نظر كن و توكل بر خدا كن و خداوند تو را كفايت ميكند در وكالت.
اينکه آيه در مذمت جماعتي از منافقين است که موقع تشرف خدمت پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم اظهار اطاعة ميكنند مخصوصا در امر جهاد ولي در خفاي پيغمبر (ص) شبها دور هم مينشينند و بر خلاف دستور حضرت تصميم ميگيرند خداوند از اسرار آنها مطلع است و بر ضمائر آنها آگاه است و در محلش مينويسد و ضبط ميكند.
وَ يَقُولُونَ طاعَةٌ كلمه طاعة متعلق بفعل محذوف است يعني نطيع طاعة چنانچه اگر كسي بشما امري كند در جوابش ميگويي سمعا و طاعه.
جلد 5 - صفحه 148
فَإِذا بَرَزُوا مِن عِندِكَ بروز بمعني از پرده و غلاف ظاهر شدن است مثل شمشير که از غلاف بيرون آيد و مستور که از ستر خارج شود كانه اينکه منافقين تا مادامي که حضور پيغمبر و مؤمنين هستند عقائد باطني خود را مستور نموده اظهار موافقت ميكنند و ميگويند فرمايشات شما مطاع و متبع است و زماني که از خدمتت خارج ميشوند (بيت طائفة منهم) بيتوته شب بجايي ماندن است يعني شبانه دور هم جمع ميشوند و تصميم بر مخالفت شما ميگيرند (غير الذي تقول) بغير گفته شما عمل ميكنند و بناي مخالفت ميگذارند.
وَ اللّهُ يَكتُبُ ما يُبَيِّتُونَ يا در نامه عمل آنها نوشته ميشود يا در جاي ديگر ضبط ميشود.
فَأَعرِض عَنهُم همچه اصحابي بكار شما نميآيد بايد چشم از آنها پوشيد يا در ميدان جنگ حاضر نميشوند يا اگر حاضر شدند فرار ميكنند و باعث شك مسلمين ميشوند چنانچه در احد كردند.
وَ تَوَكَّل عَلَي اللّهِ تو كار خود بخدا واگذار و خوش دل باش، خداوند تو را ياري خواهد فرمود و نصرت ظفر را نصيب تو خواهد نمود (که رحم اگر نكند مدعي خدا بكند) وَ كَفي بِاللّهِ وَكِيلًا احتياج بديگري نداري وَ مَن يَتَوَكَّل عَلَي اللّهِ فَهُوَ حَسبُهُ إِنَّ اللّهَ بالِغُ أَمرِهِ طلاق آيه 3.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 81)
در این آیه اشاره به وضع جمعی از منافقان و یا افراد ضعیف الایمان کرده و می گوید: آنها به هنگامی که در صف مسلمانان در کنار پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله قرار می گیرند برای حفظ منافع و یا دفع ضرر از خویش با دیگران هم صدا شده و اظهار اطاعت فرمان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله می کنند «و می گویند با جان و دل حاضریم از او پیروی کنیم» (وَ یقُولُونَ طاعَةٌ).
«اما هنگامی که مردم از خدمت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله خارج شدند، آن دسته از منافقان و افراد ضعیف الایمان گفته ها (و پیمانهای خویش را به دست فراموشی می سپارند) و در جلسات شبانه تصمیمهایی بر ضد سخنان پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله می گیرند و خداوند آنچه را در این جلسات می گویند می نویسد» (فَإِذا بَرَزُوا مِن عِندِکَ بَیتَ طائِفَةٌ مِنهُم غَیرَ الَّذِی تَقُولُ وَ اللّهُ یکتُبُ ما یبَیتُونَ).
ولی خداوند به پیغمبرش دستور می دهد که «از آنها روی بگردان و از نقشه های آنها وحشت نکن و هیچ گاه آنها را تکیه گاه در برنامه های خود قرار مده، تنها بر خدا تکیه کن خدایی که بهترین یار و مددکار و مدافع است» (فَأَعرِض عَنهُم وَ تَوَکل عَلَی اللّهِ وَ کفی بِاللّهِ وَکیلًا).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.